خط منحنی

لغت نامه دهخدا

خط منحنی. [ خ َطْ طِ م ُ ح َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط کج. ( ناظم الاطباء ). خطی که نه مستقیم باشد نه منکسر.

فرهنگ فارسی

خط کج خطی که نه مستقیم باشد نه منکسر

مترادف ها

curve (اسم)
خم، منحنی، خمیدگی، پیچ، خط منحنی، چیز کج، خط خمیده انحناء

فارسی به عربی

منحنی

پیشنهاد کاربران

خط منحنی ؛ ( اصطلاح هندسه ) خطی است که نه مستقیم باشد و نه منکسر و نه شامل قطعات مستقیم. و ممکن است باز باشد چون قوسی از دایره و بیضی و جزآنها و یا بسته باشد مانند دایره. رجوع به دایرة المعارف فارسی ذیل خط شود :
تا حرف بی نقط بود و حرف با نقط
تا خط مستوی بود و خط منحنی. . .
منوچهری.
خود خط منحنی رو در اینجا بذارین تا کپی کنیم و استفاده. . .
رودانه ، رودوار ، راستای کمانی ، راستای کمانه