خط مشی
/xattemaSy/
برابر پارسی: راه و روش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
جریان، دوره، جهت، سمت، مسیر، روش، اصول، در طی، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان
سیاست، خط مشی، سیاستمداری، کاردانی، بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سلیم
خط مشی: راه کار ها
خط مشی: راه کار ها
راه روش_شرایط
رویه /رَویه
شیوه نامه، دستورِ کار
خط مشی به نظرم تلفظ صحیحش خط مشا باشه؟
کسی اطلاع داره کامنت کنه
کسی اطلاع داره کامنت کنه
دستورالعمل
راهنمایی های کلی و عمومی در یک سازمان را خط مشی آن سازمان می گویند.
( منبع : مدیریت سازمان های ورزشی، نصرالله سجادی )
( منبع : مدیریت سازمان های ورزشی، نصرالله سجادی )
تلفظ : Khate Mash - y
راه حل
دیدگاه
دیدگاه
راهبرد
اصول موازینی که به وسیله مراجع ذیربط وضع شده و به عنوان الگو و راهنما، اقدامات و فعالیتهای جامعه را رهبری میکنند.
خط مشی یعنی تعین حد و حدود برای افراد در زمینه های مختلف. راه و روش
دیدگاه، نگرش، تفکر، اندیشه، جهان بینی، درک و شناخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)