خط سوم (کتاب). خط سوم عنوان کتابی است اثر دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی دربارهٔ شخصیت، سخنان و اندیشه شمس تبریزی.
عنوان کتاب برگرفته از سخنی معروف از شمس تبریزی است به این صورت
"گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز! گفتم: تفسیر ما چنان است که می دانید! نی از محمد و نی از خدا! این «من» نیز منکر می شود مرا! می گویمش: چون منکری، رها کن، برو! ما را چه صداع ( دردسر ) می دهی؟! می گوید: نی! نروم!. . . سخن من فهم نمی کند. چنان که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر! یکی را هم او خواندی هم غیر! یکی نه او خواندی نه غیر او! آن منم که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من!"[ ۱]
تعبیر اصطلاح واره «خط سوم»، در اصل متن نقل شده از شمس تبریزی، نیامده است. لیکن، مؤلف با توجه بر تأکید صریح عدد سه در جمله «آن خطاط، سه گونه خط نوشتی»، در ضمن دو قلاب که حاکی از افزودن بر اصل متن است، نتیجه گرفته که پیامد آشکار منطقی و دستوری «آن منم» عبارتست از: » آن منم» و به استناد همین دریافت، عنوان کتاب خود را «خط سوم» قرار داده است.
اولین بخش کتاب با عنوان «دیگران، دربارهٔ شمس» شامل گزینشی کوتاه از مهمترین نوشته های فارسی دربارهٔ شمس است. نویسنده مهمترین این نوشته ها را سه اثر می داند:
۱ ) بهاءالدین سلطان ولد ( ۷۱۲ ۶۲۳ هـ/ ۱۳۱۲ ۱۲۲۶م ) ؛ مثنوی ولد یا ولد نامه، تصحیح جلال همایی، تهران، ۱۳۱۵. سلطان ولد فرزند مولوی است که خود، شمس را دیده است و زندگانی پدر خویش و برخورد او را با شمس به مثنوی سروده است.
۲ ) شمس الدین احمد افلاکی؛ مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، انتشارات انجمن تاریخ ترک، آنکارا، جلد یک، ۱۹۵۹، جلد دو، ۱۹۶۱. افلاکی اثر خود را در ۷۱۸ هجری/ ۱۳۱۸ میلادی آغاز کرده است و از معاصران مولانا و فرزند او، سلطان ولد، به شمار می رود.
۳ ) فریدون بن احمد سپهسالار؛ رساله در احوال مولانا جلال الدین، تصحیح سعید نفیسی، کتابخانه اقبال، تهران، ۱۳۲۵. سپهسالار نیز رساله خود را در سال های میان ۷۲۹ ۷۱۹ هـ/ ۱۳۲۸ ۱۳۱۹ م تألیف کرده است و از عارفانی به شمار می رود که محضر مولانا را شخصاً درک کرده اند. [ ۲]
بدین ترتیب، مؤلف با تکیه به این سه منبع که اطلاعات معاصران شمس را به دست می دهد برای نمودن خصوصیات اخلاقی، شخصیت و درک زندگانی شمس سود برده است تا خواننده خود، کم و بیش، در سیر زندگانی شمس از آغاز تا به انجام قرار گیرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعنوان کتاب برگرفته از سخنی معروف از شمس تبریزی است به این صورت
"گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز! گفتم: تفسیر ما چنان است که می دانید! نی از محمد و نی از خدا! این «من» نیز منکر می شود مرا! می گویمش: چون منکری، رها کن، برو! ما را چه صداع ( دردسر ) می دهی؟! می گوید: نی! نروم!. . . سخن من فهم نمی کند. چنان که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر! یکی را هم او خواندی هم غیر! یکی نه او خواندی نه غیر او! آن منم که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من!"[ ۱]
تعبیر اصطلاح واره «خط سوم»، در اصل متن نقل شده از شمس تبریزی، نیامده است. لیکن، مؤلف با توجه بر تأکید صریح عدد سه در جمله «آن خطاط، سه گونه خط نوشتی»، در ضمن دو قلاب که حاکی از افزودن بر اصل متن است، نتیجه گرفته که پیامد آشکار منطقی و دستوری «آن منم» عبارتست از: » آن منم» و به استناد همین دریافت، عنوان کتاب خود را «خط سوم» قرار داده است.
اولین بخش کتاب با عنوان «دیگران، دربارهٔ شمس» شامل گزینشی کوتاه از مهمترین نوشته های فارسی دربارهٔ شمس است. نویسنده مهمترین این نوشته ها را سه اثر می داند:
۱ ) بهاءالدین سلطان ولد ( ۷۱۲ ۶۲۳ هـ/ ۱۳۱۲ ۱۲۲۶م ) ؛ مثنوی ولد یا ولد نامه، تصحیح جلال همایی، تهران، ۱۳۱۵. سلطان ولد فرزند مولوی است که خود، شمس را دیده است و زندگانی پدر خویش و برخورد او را با شمس به مثنوی سروده است.
۲ ) شمس الدین احمد افلاکی؛ مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، انتشارات انجمن تاریخ ترک، آنکارا، جلد یک، ۱۹۵۹، جلد دو، ۱۹۶۱. افلاکی اثر خود را در ۷۱۸ هجری/ ۱۳۱۸ میلادی آغاز کرده است و از معاصران مولانا و فرزند او، سلطان ولد، به شمار می رود.
۳ ) فریدون بن احمد سپهسالار؛ رساله در احوال مولانا جلال الدین، تصحیح سعید نفیسی، کتابخانه اقبال، تهران، ۱۳۲۵. سپهسالار نیز رساله خود را در سال های میان ۷۲۹ ۷۱۹ هـ/ ۱۳۲۸ ۱۳۱۹ م تألیف کرده است و از عارفانی به شمار می رود که محضر مولانا را شخصاً درک کرده اند. [ ۲]
بدین ترتیب، مؤلف با تکیه به این سه منبع که اطلاعات معاصران شمس را به دست می دهد برای نمودن خصوصیات اخلاقی، شخصیت و درک زندگانی شمس سود برده است تا خواننده خود، کم و بیش، در سیر زندگانی شمس از آغاز تا به انجام قرار گیرد.
wiki: خط سوم (کتاب)