خط سرحدی


معنی انگلیسی:
borderline

مترادف ها

border (اسم)
حد، مرز، سرحد، سامان، حاشیه، لبه، خط مرزی، کناره، خط سرحدی

boundary (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، کرانه

frontier (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، خط فاصل، صف جلو لشکر

فارسی به عربی

حد

پیشنهاد کاربران

بپرس