خط روان. [ خ َطْ طِ رَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که بی تأمل خوانده شود و هم چنین رقم خوانا. ناخوان مقابل آن. ( آنندراج ) : چنان خط معنیش خوانا فتاد که هر کور فهم است دانا فتاد.
ظهوری ( آنندراج ).
صبا سواد چمن را چو نسخه کرد بر آب بگل نمود که بنگر خط روان مرا.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
خطی که بی تامل خوانده شود و هم چنین رقم خوانا ناخوان مقابل آن .