خط دار کردن


معنی انگلیسی:
line, rule, seam

مترادف ها

freak (فعل)
رگه دار کردن، دمدمی بودن، خط دار کردن

line (فعل)
اراستن، پوشاندن، استر کردن، خط دار کردن، تراز کردن، خط کشیدن، خط انداختن در

فارسی به عربی

نزوة

پیشنهاد کاربران

بپرس