خط دار

/xatdAr/

معنی انگلیسی:
lineal, linear, striped, ruled, striped

لغت نامه دهخدا

خطدار. [ خ َ ] ( نف مرکب ) مخطط. دارای خطوط. مرقوم. ( منتهی الارب ).
- کاغذ خطدار ؛ کاغذیست که روی آن بفواصل معین خط کشیده اند تاکتابت بروی آنها بعمل آید.

فرهنگ فارسی

مخطط دارای خطوط

فرهنگستان زبان و ادب

{lineate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با خطوطی غالباً طولی و کمابیش موازی

مترادف ها

brindle (صفت)
راه راه، خط دار، رنگ راه راه، خال دار

brindled (صفت)
راه راه، خط دار، رنگ راه راه، خال دار

striated (صفت)
خط دار

streaky (صفت)
خط دار، ناصاف، قابل تغییر، رگه دار، دارای اخلاق و خصوصیات فردی

striate (صفت)
خط دار، شیار دار

strigose (صفت)
خط دار، شیار دار، دارای موهای زبر، دارای کرک و ابریشم های راست

پیشنهاد کاربران

بپرس