خط بستن

لغت نامه دهخدا

خط بستن. [ خ َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) مخطط شدن جوان ساده رو. موی بر عارض جوان درآمدن. ( از آنندراج ) :
سبزه ها از لاله زار خاطر شانی دمید
تا لبش خط زمرد رنگ بر بیجاده بست.
ملا شانی تکلو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مخطط شدن جوان ساده رو موی بر عارض جوان در آمدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس