( خط بخون کسی آو••• ) خطبخون کسی آوردن. [ خ َ ب ِ ن ِ ک َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) حکم قتل کسی را صادر کردن. دستور خون کسی را دادن. خط به خون کسی نوشتن. ( از مجموعه مترادفات ).