خط ابرو

لغت نامه دهخدا

خط ابرو. [ خ َطْ طِ اَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط دو ابرو بر صورت. || شکلی چون پرانتز و کروشه که در ریاضی مستعمل است.

فرهنگ فارسی

خط دو ابرو بر صورت یا شکلی چون پرانتز و کروشه که در ریاضی مستعمل است .

مترادف ها

brow (اسم)
سیما، پیشانی، جبین، خط ابرو، اب رو

eyebrow (اسم)
خط ابرو، اب رو، حاجب، گچبری هلالی بالای پنجره

فارسی به عربی

شیال
( خط ابرو(به این شکل{} ) ) وسام

پیشنهاد کاربران

کمان خانه ٔ ابرو ؛ ابروی کمان مانند. ( فرهنگ فارسی معین ) . قوس ابرو :
من از این هر دو کمان خانه ٔ ابروی تو، چشم
برنگیرم وگرم دیده بدوزند به تیر.
سعدی .
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
...
[مشاهده متن کامل]

باز مشتاق کمان خانه ٔ ابروی تو بود.
حافظ.
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب ، کمان خانه ٔ ابروی تو سازم .
حافظ.

بپرس