خضن. [ خ َ ] ( ع مص ) حمله کردن بر شتر و گزیدن بدن آنرا بدندان. ( منتهی الارب ). منه : خضن ناقته خضنا. || بازداشته شدن زن از وی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). منه : خضنت عنه المراءة. این فعل بصورت مجهول استعمال میشود.