خضله
لغت نامه دهخدا
- یوم خضله ؛ روز عیش و خوشحالی. ( منتهی الارب ).
|| ( اِ ) زوجه. || ( ص ) زن نرم و نازک اندام. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
خضله. [ خ ُض ُل ْ ل َ ] ( اِخ ) از اعلام زنان است. ( منتهی الارب ).
خضله. [ خ َ ل َ ] ( ع اِ ) واحد خضل است. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید