خضارمه

لغت نامه دهخدا

خضارمه. [ خ َ رِ م َ ] ( اِخ ) خضرمی. قومی از مردم ایران را گویند که در اوایل اسلام هجرت کرده ، سکونت شام را اختیار نمودند و آنان که سکونت بصره را اختیار کردند اساورة و آنانکه سکونت کوفه را برگزیدند احامره و کسانی که سکونت الجزیره را قبول نمودند جراجمه و کسانی که سکونت یمن را قبول کردند ابناء و آنان که سکونت موصل را اختیار نمودند جرامقه گفتند. ( ناظم الاطباء ). از این قوم اند عبدالکریم خضرمی بن مالک و هبار خضرمی بن عقیل و عباس خضرمی بن حسن. ( منتهی الارب ). || ج ِ خضرم. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). رجوع به خضرم در این لغت نامه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس