خضار
لغت نامه دهخدا
خضار. [ خ ُ ] ( ع اِ ) موضع بسیاردرخت. ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( منتهی الارب ).
خضار. [ خ ُض ْ ضا ] ( ع اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
خضار. [خ ُ ] ( اِخ ) شهریست نزدیک شحر. ( از معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید