لغت نامه دهخدا
خصیة. [ خ ُ صی ی َ ] ( ع ص نسبی ) خمی است که در خصوص کوفه ساخته میشود. ( منتهی الارب ). منه : دنان خصیه.
خصیه. [ خ ِص ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ خَصی . ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ).
خصیه. [ خ ُص ْ ی َ ] ( ع اِ ) گوشواره در گوش. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
خصیه. [ خ ُص ْ صی ی َ ] ( ع مص ) مصدر دیگری است برای «خص » و «خصوص ». رجوع به «خصوص » و «خص » در این لغت نامه شود.
فرهنگ فارسی
خمی است که در خصوص کوفه ساخته میشود
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
تخم، بیضه، خصیه، خایه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خُِصیه:بیضه، تخم، گُند، تخم.
نمونه:خصیه های خر باباعلی را می بُرند ومی آورند
( کلیدر، ج۶، ص۱۷۴۳ )
محمدجعفر نقوی
نمونه:خصیه های خر باباعلی را می بُرند ومی آورند
( کلیدر، ج۶، ص۱۷۴۳ )
محمدجعفر نقوی