خصیصه

/xasise/

برابر پارسی: ویژگی

معنی انگلیسی:
attribute, character, characteristic, ethos, feature, point, property, qualification, quality, trait

لغت نامه دهخدا

( خصیصة ) خصیصة. [ خ َ ص َ ] ( ع اِ ) هر چیزی که خاص بود و دیگری را در وی مشارکت نباشد. ( ناظم الاطباء ). ج ، خَصائِص.

خصیصة. [ خ ُ ص َی ْ ص َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغّر خاصه.( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) هر چیز که خاص کسی باشد جمع : خصائص ( خصایص ) .
مصغر خاصه

مترادف ها

flair (اسم)
فراست، استعداد، خصیصه، قوه تشخیص، بویایی، شامه سگ

feature (اسم)
ترکیب، جنبه، خط، خاصیت، چهره، خصیصه، خصوصیات، طرح صورت، ریخت

trait (اسم)
جنبه، خاصیت، نشان ویژه، ویژگی، خصیصه، نشان اختصاصی

فارسی به عربی

ذوق , میزة

پیشنهاد کاربران

خصوصیات و ویژگی
خصیصه یعنی خصوصیت. مهرانا جان مهربانی ویژگی ذاتی و یا اکتسابی مختص انسان نیست، چون نیک در هستی بنگری حیوانات و گیاهان را هم مهربان خواهی دید. . .
یعنی خصلت
به معنی خاض ( گاهی اوقات به معنی استعداد هم می شود )
خصوصیات ، ویژگی
برای مثال
خصیصه .
خصیصهِ ای که�با سیگنال های مختلف�
پاداش مثبت�ذهنی خودرامی گرفت
شامه سگ
بت نظر من خصیصه یعنی ویژگی خاص
مترادف خصیصه= خصوصیات، خاص، ( از نظر بنده دربرخی مواقع خصیصه راجایگزین قانون هم می توان کرد )
به نظر من خصیصه یعنی خاص. مثلا در جمله: مهربانی یکی از خصیصه های انسان است یعنی: مهربانی مختص انسان است

بپرس