خصومت افتادن

لغت نامه دهخدا

خصومت افتادن. [ خ ُ م َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) دشمنی افتادن. عداوت افتادن.

فرهنگ فارسی

دشمنی افتادن عداوت افتادن

پیشنهاد کاربران

کین افتادن ؛ دشمنی روی دادن. نامهربان شدن :
من ندانم ترا بدین سختی
با من مهربان چه کین افتاد.
عطار.
چپ افتادن با کسی ؛ مخالف شدن با او. ضد شدن. دشمن گردیدن.

بپرس