خصوصیت
/xosusiyyat/
مترادف خصوصیت: خصوصیات، ویژگی، مختصات، صمیمیت
برابر پارسی: ویژگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
خصوصیة. [ خ ُ / خ َ صی ی َ ] ( ع مص ) خاص کردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). مصدر دیگریست برای «خص » و «خصوص ».
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم مصدر ) دوستی.
مترادف ها
صفت، نهاد، جنبه، وجود، نوع، چگونگی، کیفیت، خصوصیت، چونی، زاب
خودمانی، صمیمیت، خصوصیات، رابطه نامشروع جنسی، خصوصیت
نمونه، خصوصیت، شاخصیت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهاد واژه:
ویژگی در زبان پارسی با واژگانِ ( Besonderheit و Eigenschaft ) در زبان آلمانی برابر است.
می توانیم در زبان پارسی به جای ( خصوصیت ) از واژه ( خویشمندی ) بهره ببریم.
eigen در زبان آلمانی به معنای ( مالِ خود ) می باشد و schaft هم پسوندِ نامسازی است که با پسوند نامساز ( ی، ای ) در زبان پارسی کارایی یکسانی دارد. از این رو واژه ( خویشمندی ) واژه بسیار درخوری است.
... [مشاهده متن کامل]
ویژگی در زبان پارسی با واژگانِ ( Besonderheit و Eigenschaft ) در زبان آلمانی برابر است.
می توانیم در زبان پارسی به جای ( خصوصیت ) از واژه ( خویشمندی ) بهره ببریم.
eigen در زبان آلمانی به معنای ( مالِ خود ) می باشد و schaft هم پسوندِ نامسازی است که با پسوند نامساز ( ی، ای ) در زبان پارسی کارایی یکسانی دارد. از این رو واژه ( خویشمندی ) واژه بسیار درخوری است.
... [مشاهده متن کامل]
مشخصات