[ویکی فقه] برای تفسیر موضوعی در مقایسه با تفسیر ترتیبی ویژگی ها و امتیازاتی بیان شده که این امتیازات ناظر به دو قسم گونه دوم از تفسیر موضوعی اند.
شایان ذکر است که برخی از موارد ذیل ناظر به تفاوت تفسیر ترتیبی با هر دو شیوه گونه سوم است و برخی ناظر به یکی از این دو شیوه است:۱. در تفسیر ترتیبی مفسر در مقابل قرآن می نشیند و به ترتیب سوره ها و آیات معارف آن را استنباط و دریافت می کند؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر ابتدا به واقعیت زندگی خود می نگرد و نیازهای فکری، اعتقادی، رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و... را در جوانب مختلف زندگی احساس و سپس برای برآورده ساختن آن ها به قرآن مراجعه و با استنطاق از آن پاسخ آن ها را دریافت می کند. در واقع در تفسیر موضوعی مفسر دائماً میان قرآن و واقعیت زندگی ارتباط و پیوندی محکم دیده، به آیات قرآن به عنوان مفسر و راهگشا و بیانگر نیازهای زندگی خود نظر می کند. ۲. در تفسیر ترتیبی مفسر به تحلیل مفردات و جمله های آیات پرداخته، مدلول های آن ها را استخراج می کند؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر افزون بر این می کوشد از مجموع مدلول های جزئیِ پراکنده در سوره ها و پیوند آن ها با یکدیگر دیدگاه قرآن را درباره موضوعی خاص به دست آورد. ۳. در تفسیر ترتیبی مفسر معلومات تفسیری فراوانی را ـ برحسب مقدار قرآنی که به ترتیب تفسیر می کند ـ در حوزه های مختلف معرفتی و عملی به دست می دهد، در حالی که در تفسیر موضوعی یک اندیشه را به مخاطب ارائه کرده، راه حل های گره گشایی را برای مشکلات واقعی ارائه می دهد. ۴. انجام یک دوره کامل تفسیر ترتیبی نیازمند صرف زمان درازی است که این توفیق برای دانشمندان انگشت شماری دست داده است؛ اما این زمان در تفسیر موضوعی کوتاه شده و هر مفسری به فراخور حال و فرصت خود به تفسیر یک یا چند موضوع قرآنی می پردازد. شایان گفتن است که وجود این امتیازها و تأکید بر ضرورت تفسیر موضوعی به معنای نبود پیوند میان این دو شیوه از تفسیر و بی نیازی تفسیر موضوعی از تفسیر ترتیبی نیست. تفسیر موضوعی به میزان زیادی مبتنی بر تفسیر ترتیبی است؛ به گونه ای که بعضی تفسیر ترتیبی را شرط لازم تفسیر موضوعی دانسته، این دو شیوه را دو مرحله متکامل در تفسیر می دانند. افزون بر این باید توجه داشت که رسالت عام قرآن تربیت و هدایت بشر در دو حوزه فرد و جامعه است و بهترین و نزدیک ترین راه و نقطه آغاز تحقق این رسالت، و هدایت آحاد جامعه قرائت ترتیبی آیات توأم با تدبر در آن هاست و برای حصول تدبر در قرآن نیازمند تفسیر ترتیبی هستیم.
شایان ذکر است که برخی از موارد ذیل ناظر به تفاوت تفسیر ترتیبی با هر دو شیوه گونه سوم است و برخی ناظر به یکی از این دو شیوه است:۱. در تفسیر ترتیبی مفسر در مقابل قرآن می نشیند و به ترتیب سوره ها و آیات معارف آن را استنباط و دریافت می کند؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر ابتدا به واقعیت زندگی خود می نگرد و نیازهای فکری، اعتقادی، رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و... را در جوانب مختلف زندگی احساس و سپس برای برآورده ساختن آن ها به قرآن مراجعه و با استنطاق از آن پاسخ آن ها را دریافت می کند. در واقع در تفسیر موضوعی مفسر دائماً میان قرآن و واقعیت زندگی ارتباط و پیوندی محکم دیده، به آیات قرآن به عنوان مفسر و راهگشا و بیانگر نیازهای زندگی خود نظر می کند. ۲. در تفسیر ترتیبی مفسر به تحلیل مفردات و جمله های آیات پرداخته، مدلول های آن ها را استخراج می کند؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر افزون بر این می کوشد از مجموع مدلول های جزئیِ پراکنده در سوره ها و پیوند آن ها با یکدیگر دیدگاه قرآن را درباره موضوعی خاص به دست آورد. ۳. در تفسیر ترتیبی مفسر معلومات تفسیری فراوانی را ـ برحسب مقدار قرآنی که به ترتیب تفسیر می کند ـ در حوزه های مختلف معرفتی و عملی به دست می دهد، در حالی که در تفسیر موضوعی یک اندیشه را به مخاطب ارائه کرده، راه حل های گره گشایی را برای مشکلات واقعی ارائه می دهد. ۴. انجام یک دوره کامل تفسیر ترتیبی نیازمند صرف زمان درازی است که این توفیق برای دانشمندان انگشت شماری دست داده است؛ اما این زمان در تفسیر موضوعی کوتاه شده و هر مفسری به فراخور حال و فرصت خود به تفسیر یک یا چند موضوع قرآنی می پردازد. شایان گفتن است که وجود این امتیازها و تأکید بر ضرورت تفسیر موضوعی به معنای نبود پیوند میان این دو شیوه از تفسیر و بی نیازی تفسیر موضوعی از تفسیر ترتیبی نیست. تفسیر موضوعی به میزان زیادی مبتنی بر تفسیر ترتیبی است؛ به گونه ای که بعضی تفسیر ترتیبی را شرط لازم تفسیر موضوعی دانسته، این دو شیوه را دو مرحله متکامل در تفسیر می دانند. افزون بر این باید توجه داشت که رسالت عام قرآن تربیت و هدایت بشر در دو حوزه فرد و جامعه است و بهترین و نزدیک ترین راه و نقطه آغاز تحقق این رسالت، و هدایت آحاد جامعه قرائت ترتیبی آیات توأم با تدبر در آن هاست و برای حصول تدبر در قرآن نیازمند تفسیر ترتیبی هستیم.
wikifeqh: خصوصیات_تفسیر_موضوعی