خصوصی
/xosusi/
مترادف خصوصی: اختصاصی، شخصی، فردی ، مخصوص، ویژه، محرمانه، صمیمی، خودمانی
متضاد خصوصی: دولتی، عمومی
برابر پارسی: ويژه، پنهانی، مردمی، ویژگانی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- اطاق خصوصی ؛ اطاقی که مخصوص فردی باشد و دیگری را بدان حقی نباشد.
- جلسه خصوصی ؛ اصطلاحی است و درباره جلساتی گفته می شود که غیر از اعضای تشکیل دهنده آن کسی دیگر در آن حضور ندارد. مقابل جلسه عمومی.
- کلاس خصوصی ؛ درسی که معلمان بطور خاص بشاگردان دهند و در آن شاگردان دیگر شرکت ندارند. مقابل درس عمومی.
خصوصی. [ خ ُ ] ( اِخ ) ابراهیم سعد الخصوصی. رجوع به ابراهیم سعدالخصوصی شود.
فرهنگ فارسی
ابراهیم سعد الخصوصی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شخصی: زندگی خصوصی.
۳. [مقابلِ دولتی] غیردولتی: بیمارستان خصوصی.
دانشنامه عمومی
خصوصی (فیلم). «خصوصی» ( انگلیسی: Private ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: خصوصی (فیلم)
دانشنامه آزاد فارسی
خصوصی (رایانه)(Privacy)
کلیه اطلاعات ارائه شده و داده های یک کاربر مانند نام، مشخصات، فایل های ذخیره شده و پست الکترونیکی که به نحوی شامل اطلاعات شخصی کاربر است و حیطۀ خصوصی یا حریم شخصی محسوب شده و مورد بررسی فردی دیگر بدون اجازه کاربر قرار نخواهند گرفت.
کلیه اطلاعات ارائه شده و داده های یک کاربر مانند نام، مشخصات، فایل های ذخیره شده و پست الکترونیکی که به نحوی شامل اطلاعات شخصی کاربر است و حیطۀ خصوصی یا حریم شخصی محسوب شده و مورد بررسی فردی دیگر بدون اجازه کاربر قرار نخواهند گرفت.
wikijoo: خصوصی
مترادف ها
محرمانه، اختصاصی، خودمانی، خاص، مستور، پوشیده، مخصوص، خصوصی، خلوت، شخصی
مشخص، خاص، مخصوص، خصوصی، ویژه، بخصوص، اخص
خاص، مخصوص، استثنایی، خصوصی، ویژه، اخص، فاقد عمومیت
دقیق، خاص، مخصوص، منحصر بفرد، تک، خصوصی، ویژه، بخصوص، مختص، نکته بین
خاص، مخصوص، عجیب و غریب، خصوصی، ویژه، مختص، دارای اخلاق غریب
بی قاعده، غیر رسمی، بی تشرفات، خصوصی
خصوصی، شخصی، مربوط به شخص
درونی، خصوصی، ذهنی، فاعلی، وابسته به طرز تفکر شخص
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خصوصی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تایبی tāyebi ( کردی )
اکانته ekānte ( سنسکریت )
ویساردی visārdi ( پارتی: visard با پسوند ی )
یاشتاگی yāŝtāgi ( مانوی: yaŝtag با پسوند ی )
تایبی tāyebi ( کردی )
اکانته ekānte ( سنسکریت )
ویساردی visārdi ( پارتی: visard با پسوند ی )
یاشتاگی yāŝtāgi ( مانوی: yaŝtag با پسوند ی )
خودویژی
خُصوصی: فردی، خودویژه، ویژگانی؛ پنهانی، خودمانی؛ نادولتی، مردمی
واژه ی خصوصی در پارسی پهلوی
واژه ی خصوصی در اصل عربی نیست و از واژه ی خویش پارسی گرفته شده است. همان گونه که در فرهنگ واژگان پارسی پهلوی به شکل خُوِشنیتَن آمده است.
واژه خصوص
معادل ابجد 786
تعداد حروف 4
تلفظ xosus
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( اِمص . )
آواشناسی xosus
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد 786
تعداد حروف 4
تلفظ xosus
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( اِمص . )
آواشناسی xosus
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
تایبه ت کوردی=تایبت اوستایی
که فقط ازطرف کوردهای کورمانج شمال کوردستان بکارنمیرود بلکه ازطرف همه کوردها بکار میرود
که فقط ازطرف کوردهای کورمانج شمال کوردستان بکارنمیرود بلکه ازطرف همه کوردها بکار میرود
این کلمه عربی است
و ایرانی ان میشود تایبَت که اوستایی است و حتی کردهای شمالی کرمانج هم الان استفاده میکنند. . . .
و ایرانی ان میشود تایبَت که اوستایی است و حتی کردهای شمالی کرمانج هم الان استفاده میکنند. . . .
پیچ شخصی جهت پیچ خاطره ها و یادگاری
" آوریژوند" و " آویژدار " اختصاصی و خصوصی