خشکامار

لغت نامه دهخدا

( خشک آمار ) خشک آمار. [ خ ُ ] ( اِمرکب ) به معنی خشک آمار است که مرض استسقاء باشد. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). || تتبع و استقصا و تفحص و تجسس و استفسار حساب و استیفاء . ( برهان قاطع ) :
از فراوانی که خشکامار کرد
زان نهانی مر مرا بیدار کرد.
رودکی.
|| جهد کردن. الحاح کردن. اصرار نمودن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ معین

(خُ ) (اِمر. ) پی جویی ، تفحّص .

فرهنگ عمید

۱. تفحص، پی جویی: از فراوانی که خشکامار کرد / زن نهان مر مرد را بیدار کرد (رودکی: ۵۳۵ ).
۲. (پزشکی ) استسقا.

پیشنهاد کاربران

بپرس