خشک کن
/xoSkkon/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. کاغذی نرم و پرزدار که با آن خط هایی را که با جوهر بر کاغذ نوشته شده خشک کنند، کاغذ خشک کن.
فرهنگستان زبان و ادب
{drier} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] دستگاهی که آب را می زداید
{dryer} [علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که بخش اعظم رطوبت مواد غذایی را از بین می برد
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
خشک کن، خشک کننده، ماشین خشک کنی، کسی یا چیزی که می خشکاند
خشک کن، ماشین خشک کنی
خشک کن، خشک کننده
پیشنهاد کاربران
نشافه=خشک کن