لغت نامه دهخدا
- تعارف خشک و خالی ؛ تعارف بدون صمیمیت.
- زمین خشک و خالی ؛ زمین بدون کشت و بزر.
- کاغذ خشک و خالی ؛ کاغذ بدون تعارف و محبت. چون : او بعد از یک سال یک کاغذ خشک و خالی هم ننوشت تا چه رسد به آنکه محبتی و تعارفی نیز بنماید.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید