همتم از سر گیهان خورد آب
ننگ خشک و تر گیهان چه کنم.
خاقانی ( از آنندراج ).
|| وسائل. زادراه : ایمن بنشیند ز بیم رفتن
تا بر سفرش خشک و تر نباشد.
ناصرخسرو.
|| ماحضری. ( شرفنامه منیری ) : انواع خوردنیها.نه بسیارخواریم چون گاو و خر
نه لب نیز بربسته ازخشک و تر.
نظامی ( اقبالنامه ص 230 ).
|| آب و خاک : ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمانی
که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد.
ناصرخسرو.