خشک زدن. [ خ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) مبهوت شدن. حیرت بسیارکردن که دیگر عملی از آدم ساخته نباشد. چون : فلانی در برخورد با فلان کس خشکش زد. ( یادداشت بخط مؤلف ).