خشک جنبان

لغت نامه دهخدا

خشک جنبان. [ خ ُ جُم ْ ] ( نف مرکب ) کسی که جنبش و حرکات وی بی نفع و فایده باشد. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ) :
نپذیرد نماز بار خدای
خشک جنبان بود همیشه گدای.
سنائی ( از انجمن آرای ناصری ).
چون حدث کردی تو ناگه در نماز
گویدت سوی طهارت رو بتاز
ور نرفتی خشک جنبان میشوی
خود نمازت رفت بنشین ای غوی.
مولوی ( از انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

کسی که جنبش و حرکات وی بی نفع و فایده باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس