خشک انگبین. [ خ ُ اَ گ َ ] ( اِ مرکب ) شهد و عسلی که در خانه کبت خشک شده باشد. ( ناظم الاطباء ). شهد و عسلی را گویند که در خانه زنبور خشک شده باشد و آن را عسل خشک خوانند طبیعت آن گرم تر از عسل متعارف است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ). خشکنگبین. رجوع به خشکنگبین شود. خشک انگبین او انگبینی بود خشک و از او بوی دارو آید و از کوههای پارس خیزد و فعلش قوی تر که فعل این دگر انگبین و غذاش بیشتر که غذای او. ( الابنیة فی حقایق الادویه ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - نوعی صمغ که در بعضی درختان فارس پدید آید . ۲ - عسلی که در کندو خشک شده باشد .
فرهنگ عمید
۱. نوعی صمغ شیرین. ۲. عسلی که در کندو خشک شده باشد.