خشنگ. [ خ َ ش َ ] ( اِ ) داغ سر. || سر کچل. || کچلی. ( برهان قاطع ). || مردم کچل. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) : خاشاک وار بر سر آب آمد آن خشنگ.سوزنی.