خشمین. [ خ َ / خ ِ ] ( ص نسبی ) عصبانی. غضباک. غضب آلود. خشمگین. غضبناک. خشمناک. خشمین. خشمگین. آرغده. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خشمگینعصبانیدست خود خشمین ز دست او کشیدچون ز گفت اوش درد دل رسید✏ �مولانا�عصبی ، دارای خشم+ عکس و لینک