خشم کسی را بر کسی ریختن ؛ بجای یکی خشم گرفتن بر دیگری. بخاطر ناراحتی رسیدن از دیگری بر کسی خشم گرفتن :
چو بشنید خسرو که فرغان گریخت
به گوینده بر خشم فرغان بریخت.
فردوسی.
چون با یاران خشم کنی جان پدر
برمن ریزی تو خشم یاران دگر.
فرخی.
چو بشنید خسرو که فرغان گریخت
به گوینده بر خشم فرغان بریخت.
فردوسی.
چون با یاران خشم کنی جان پدر
برمن ریزی تو خشم یاران دگر.
فرخی.