خشم خوردن. [ خ َ / خ ِخوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) غیظ خود را فروبردن. کظم غیظ کردن. عصبانیت خود را فرونشاندن : از راستی تو خشم خوری دانم بر بام چشم سخت بود آژخ.
کسائی مروزی.
فرهنگ فارسی
غیظ خود را فرو بردن کظم غیظ کردن
پیشنهاد کاربران
خشم خوردن ؛ خشم آوردن. قبول خشم کردن : از راستی تو خشم خوری دانم بر بام چشم سخت بود آژخ. کسائی. - || خشم پنهان کردن. فروبردن خشم. خشم در دل نگاه داشتن.