خشرمه
لغت نامه دهخدا
خشرمه. [ خ َ رَ م َ ] ( ع اِ ) واحد خشرم یعنی یک مگس انگبین و یک زنبور. ( منتهی الارب ).
- واحد خشارم الراس ؛ یعنی یک غضروف بینی. ( از منتهی الارب ).
خشرمه. [ خ َ رَ م َ ] ( اِخ ) نام یک وادی در نزدیکی آبی که به بحر خزر می ریزد. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید