خشر
لغت نامه دهخدا
خشر. [ خ َ ش َ ] ( ع مص ) گریختن از جبن و بددلی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
خشر. [ خ َ ش َ ] ( اِخ ) نام خشایارشا. ( از ایران باستان ج 1 ص 698 ). رجوع به خشایارشا شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید