خشت مالیدن. [ خ ِ دَ ] ( مص مرکب ) خشت زدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). گل را در قالب صورت خشت دادن. || دروغی در بزرگی و غناء حاضر یا گذشته خویش گفتن. مال و جاه خویش بیش از حقیقت گفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ادعای بدروغ کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
خشت زدن گل را در قالب صورت خشت دادن یا دروغی در بزرگی و غنائ حاضر یا گذشته خویش گفتن .