خشت قمار. [ خ ِ ت ِ ق ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خشتی که قماربازان برآن بجل اندازند ( بجل دو استخوان کعب بود که بدان بازی کنند ) و آن را در هندوستان بت بضم موحده و آخر فوقانی خوانند. ( آنندراج ) : ببازند عشاق صبر و قرار بخشت سرخم چو خشت قمار.
وحید ( از آنندراج ).
کسی نهند که جانرا نباخت بر سر او جهان کهنه بخشت قمار می ماند.
رفیع ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
خشتی که قمار بازان بر آن بجل اندازند و آنرا در هندوستان بت بضم موحده و آخر فوقانی خوانند .