خشت زدن. [ خ ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) پاره گل در قالب خشت زنی قرار دادن وبشکل قالب در آوردن و در آفتاب گذاردن تا خشک شود و برای ساختن بنا بکار آید. خشت ساختن. خشت مالیدن. خشت مالی کردن. تلبین. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) : لاف از سخن چو در توان زد آن خشت بود که پرتوان زد.
نظامی.
پیرهن خود ز گیا بافتی خشت زدی روزی از آن یافتی.
نظامی.
بوفای تو که گر خشت زنند از گل من همچنان در دل من مهر و وفای تو بود.
سعدی ( بدایع ).
- خشت در دریا زدن ؛ کار بیحاصل کردن ،کار بی فایده کردن : نیکخواهانم نصیحت می کنند خشت در دریا زدن بی حاصل است. || خشت انداختن. خشت ( اسلحه ای است ) بطرف زدن.
فرهنگ فارسی
پاره گل در قالب خشت زنی قرار دادن و آنرا بشکل قالب در آوردن و در آفتاب گذاردن تا خشک شود و برای ساختن بنا بکار آید خشت ساختن .
پیشنهاد کاربران
۱ - معنی لغوی: پاره ای گل را در قالب خشت زنی قرار می دهند و به شکل قالب در آورده و زیر آفتاب می گذارند تا خشک شود تا برای کارهای ساختمان سازی از آن استفاده کنند. معنای کنایی: کنایه از کار کم ارزش کردن. حرف بیهوده بر زبان جاری کردن. ... [مشاهده متن کامل]
۲ - این اصطلاح در شعر نظامی آمده: لاف از سخن چو در توان زد آن خشت بود که پر توان زد معنی: برای سخنانی که مانند گوهر ارزشمند هستند جای خودستائی کردن و فخر فروختن است نه برای سخنان بیهوده و بی ارزش که مانند خشت فراوان است. ۳ - یعنی بسیار حرف می زند و حرف هایش هم ارزشی ندارد.
کار بیهوده انجام دادن
عبارت کنایی:سخنان بی ارزش گفتن
کنایه از سخن بیهوده گفتن به زبان عامیامه زر زدن
به قول نظامی خشت زدن کنایه از سخن بی ارزش گفتن است