خشاییدن

لغت نامه دهخدا

خشاییدن. [ خ َ دَ ] ( مص ) خراشیدن. دریدن. ( ناظم الاطباء ). خشائیدن. رجوع به خشائیدن شود.

فرهنگ فارسی

خراشیدن دریدن

پیشنهاد کاربران

واژه خَشاییدن کاملا پارسی است چون در عربی وحکومت کردن البته بجز واژه حکومت صد درصد عربی است ولی کردن پارسی است این واژه یعنی خَشاییدن صد درصد پارسی است.

بپرس