خشاوه کردن. [ خ ِ وَ / وِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پاک کردن پالیز از خار و خاشاک. ( صحاح الفرس ). وجین کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || پیراستن درخت. تشذیب : شذب الشجر تشذیباً:خشاوه کرد درخت را. ( منتهی الارب ). مشذب ؛ داس که بدان خشاوه کنند. ( یادداشت بخط مؤلف ). قنوب ؛ خشاوه کردن رز و بریدن آنچه موذی بار آن بود. ( منتهی الارب ).