خشاشه

لغت نامه دهخدا

( خشاشة ) خشاشة. [ خ ِ ش َ ] ( ع اِ )واحد خشاش یعنی یکی چوب در بینی شتر. ( منتهی الارب ).
خشاشه. [ خ َ / خ ِ / خ ُ ش َ ] ( ع اِ ) واحد خشاش یعنی یکی گنجشک. ( منتهی الارب ). || یکی از حشرات الارض. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

واحد خشاش یعنی یک گنجشک یا یکی از حشرات الارض .

پیشنهاد کاربران

خشاشه به بقیهء روح گویند.
و لم یبق منها الدهر غیر خشاشه

بپرس