خش خشه

لغت نامه دهخدا

خشخشه. [ خ َ خ َ ش َ / ش ِ ] ( اِ صوت ) بانگ کاغذ و جامه نو و آواز سلاح و آواز کردن هر چیز خشک از افتادن چیزی بر آن و درآمدن در چیزی.( آنندراج ) ( از دهار ) ( از غیاث اللغات ) :
خشخشه ز آواز یخ ما جور در سقراق نو
خوشتر از بغداد و مافیها و قدسبق البیان.
( از کتاب ترجمه محاسن اصفهان ).

فرهنگ عمید

= خش خش

پیشنهاد کاربران

بپرس