خسیل

لغت نامه دهخدا

خسیل.[ خ َ ] ( ع ص ) فرومایه. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، خَسائل خسال. || دون. ناکس از قوم. ( منتهی الارب ) ( ازتاج العروس ) ( از اقرب الموارد ). ج ، خَسائل ، خسال.

فرهنگ فارسی

فرومایه یا دون ناکس قوم

گویش مازنی

/Khasil/ قصیل – ساقه و برگ جوی سبز که غذای مرغوبی برای دام است

پیشنهاد کاربران

. خسیل به ته مانده ساقه های خرد شده گره دار و سنگین گندم و جو که پس از خرمنکوب و باد دادن طوری که کاه و دانه از آن جدا شده باشد گفته می شود.
در زبان لری
خس هیل = خسیل
خس یعنی غلیظ یا چگال
...
[مشاهده متن کامل]

هیل یعنی قهوه ای یا قهوه ای روشن
این بخش از ساقه غلات هم پس از خشک شدن هم چگالتر از کاه و به رنگ قهوه ای روشن است
در زبان لری به آن کوزر هم می گویند
خری را گر افسارش از زر کنی
لجامش ز یاقوت احمر کنی
به جای خسیلش دهی نیشکر
به جای جو اش مغز بادام تر
و گر جبرئیلش کند مهتری
بماند همان�در مقام�خری
مولانا
�����������������������

. خسیم به ته مانده ساقه های خرد شده گره دار و سنگین گندم و جو که پس از خرمنکوب و باد دادن طوری که کاه و دانه از آن جدا شده باشد گفته می شود.
در زبان لری به آن کوزر می گویند
خری را گر افسارش از زر کنی
...
[مشاهده متن کامل]

لجامش ز یاقوت احمر کنی
به جای خسیلش دهی نیشکر
به جای جو اش مغز بادام تر
و گر جبرئیلش کند مهتری
بماند همان�در مقام�خری
مولانا
�����������������������

در گویش تاتی خراسان شمالی روستای جربت از توابع شهر جاجرم ، خسیل به ته مانده گندم و جو بعد از درو که کاه از آن جدا شده باشد گفته می شود. همان خس و خاشاک که در اصطلاح امروزی استفاده می شود. البته به ته مانده
...
[مشاهده متن کامل]
گندم و جو بعد از درو، که کاه آن جدا شده باشد سفال هم گفته می شود یعنی ساقه خشک شده یا اصطلاحاً سفالینه شده.

بپرس