خسروی سرخسی

لغت نامه دهخدا

خسروی سرخسی. [ خ ُ رَ ی ِ س َ رَ ] ( اِخ ) محمدبن علی خسروی سرخسی ، مکنی به ابوبکر حکیم از شاعران دربار امیرشمس المعالی است. شعر اوسراسر حکمت و «در خدمت کافی الکفاة روز بازارها دیده و آن یگانه » خسروی هم در طبقات شعرای عجم مشهور است و هم در طبقات شعرای عرب این ابیات عربی از اوست :
عجبت من ربی و ربی حکیم
ان احرم العاقل فضل النعیم
ما ظلم الباری و لکنه
اراد ان یظهر عجزالحکیم
و درقصیده ای در مدیح شمس المعالی ابوالحسن قابوس بن وشمگیربن زیار چنین می گوید:
تا کی نالی ز عشق تا کی نالی
سود ندارد گریستن چه سگالی
حلقه زلفت همه قصیده عینی
حلقه جعدت همه قصیده دالی
چشم سیاهت باسپرغمی ماند
زر بمیانه همه کرانش لاَّلی
نیست بخوبی ترا نظیر و کسی نیز
نیست بچیزی نظیر شمس معالی.
در مدح کافی الکفاة ابوالقاسم اسماعیل عباد چنین گوید:
زلفین تو گویی که شعر نغزیست
اندر شده معنیش یک بدیگر
زیر لبت اندر مسیح پنهان
زیر مژه اندر نکیر و منکر
کس نیست در جمالت همتا
چون صاحب را در کمال همسر
اندر دل تو زفتی و بخیلی
معروفتر از کردهای دیگر.
درمدیح امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمدبن ابراهیم بن سیمجور گفته است :
همتی دارد او که پنداری
آسمان زیر و همتش زبرست
او قضا گشت و دشمنانش حذر
در قضا مرگ را ره حذرست
ورفلک بسپرد شگفت مدار
قدم همتش فلک سپرست
کوه با حلم او بیک نسبت
مرگ با باس او ز یک گهرست
مکرماتش بنوع ماند راست
نوع باقی و شخص بر گذرست.
و هم او راست :
ای بسا خسته کز فلک بینم
بی سلاحی همیشه افگارست
وی بسا بسته کز نوایب چرخ
بند پنهان و او گرفتارست
وی بسا کشتگان که گردون راست
ندود خون و کشته بسیارست.
( از لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 256 ). رجوع به ترجمان البلاغه ص 36، 45، 63، 66، 75، 132، 137 و دمیةالقصر باخرزی ص 150 شود.

فرهنگ فارسی

محمد بن علی خسروی سرخسی مکنی به ابوبکر حکیم از شاعران دربار امیر شمس المعالی است شعر او سراسر حکمت و [ در خدمت کافی الکفاه روز بازارها دیده و آن یگانه ] خسروی هم در طبقات شعرای عرب .

پیشنهاد کاربران

بپرس