خستیدن

لغت نامه دهخدا

خستیدن. [ خ َ دَ ] ( مص ) خَستَن. ( از ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 1 ص 375 ).

پیشنهاد کاربران

دوباره استاد دهخدا دست به کارواژه سازی کرد.
بابا، اگر این کارواژه ها ننویسی باور کن به پاک شدن آنها کمک می کنی. نیازی نیست هرچیزی که دیدی را بنویسی.
دست کم بنویس نادرست است. خواننده ازکجا بداند خستیدن درست است یا خستن که اینگونه نوشتی؟
...
[مشاهده متن کامل]

باز هم اینجا بدرود نمی نویسم، تا بگویم شیرم دهن دهخدا.

بپرس