خسته روی. [ خ َ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) صورت مجروح. رخسارمجروح. کنایه از مصیبت زدگی است که بر اثر آن مصیبت زدگان روی خود را می کنند و مجروح می کنند : همه کنده موی و همه خسته روی همه شاه گوی و همه شاه جوی.فردوسی.