معنی انگلیسی:
crept, lying hid
لغت نامه دهخدا
خزیده. [ خ َ دَ / دِ ] ( ن مف ) شخصی که در کنجی ورخنه ای پنهان شده باشد. ( ناظم الاطباء ) :
می بینم از این مرتبه خورشید فلک را
چون شب پره در سایه حفظتو خزیده.انوری.
|| دَر جَستَه. ( صحاح الفرس ) : مشتری دلالت دارد بر... سطبربینی بیرون خزیده رخ بزرگ چشم. ( التفهیم ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - بروی سینه و شکم روی زمین کشیده . ۲ - آنکه در کنجی و رخنه ای پنهان شده .
شخصی که در کنجی و رخنه ای پنهان شده باشد .