خزعبل
لغت نامه دهخدا
خزعبل. [ خ ُ زَ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) باطل. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). ج ، خزعبلات.
فرهنگ فارسی
باطل
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خزعبل در اصل ( گوزهول ) فارسی ؛ از ترکیب سه واژه ( گو؛ زه؛ ول ) درست شده ؛ ( گو ) فعل امر از گفتن ؛ ( زه ) به معنی زیاد ؛ ( ول ) یعنی بیهوده ؛ و رویهم یعنی ( زیاد گفتن سخنان بیهوده ) است
�خزعبل� یعنی سخن بیهوده، سخن بطلان، حذیان گفتن. جمع کلمه خزعبل، خزعبلات هست.
بیهوده باطل
جفنگیات