خزعاله

لغت نامه دهخدا

خزعاله. [ خ ُ ل َ ] ( ع اِ ) مزاح. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). || بازی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس