خزریان

لغت نامه دهخدا

خزریان. [ خ َ زَ ] ( اِ ) مردم خزر. خزریها : وسیاهی حبشیان و غلظ ترکان و خزریان و دمامه اهل چین و این جمله را بچهار قسمت کرده اند خراسان و ایران و نیمروز و باختر. ( از تاریخ سیستان ص 25 ). و لشکر اسلام بیشتر بقتل آمدند و خزریان بر ولایت ارال و آذربایجان و آن حدود مستولی شدند. ( تاریخ گزیده ص 281 ).

خزریان. [ خ ِ زِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 60 هزار و پانصدگزی شمال باختری مهاباد و 34 هزار و پانصدگزی شمال باختری شوسه مهاباد به سردشت. این ده کوهستانی ، سردسیر، سالم ، آب آن از رودخانه بادین آباد، محصول آن غلات ، توتون ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران

خزریان قومی از نژاد سکا بودند
خزر در زبان سکایی یعنی خانه
همچنین پس از پژوهش بر روی هاپلوگروپ نژادی خزریان دریافتیم آنها r1a سکایی بوده اند.
درباره خط و زبان خزرها اطلاعات چندانی در اختیار نیست. ابن حوقل و اصطخری زبان مردمان خزر را متفاوت از فارسی، عربی و ترکی دانسته اند.

بپرس