خزب
لغت نامه دهخدا
خزب. [ خ َ زَ ] ( ع اِ ) سفال.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ).
خزب. [ خ َ زِ ] ( ع ص ) گوشت نرم و سست. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
خزب. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) نام کوهی است به یمامه. ( منتهی الارب ). رجوع به معجم البلدان یاقوت شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید