[ویکی فقه] حضرت یوسف (علیه السّلام) که از مردان خداست، از خدا می خواهد که صاحب مقام و قدرتی شود و از آن مقام به نفع بشر استفاده کند و بتواند بهتر و با دستی بازتر به جامعه خدمت نماید.
شاه مصر که به طور کامل به پاکی و علم و درایت یوسف پی برده بود، به او علاقه شدیدی پیدا کرد. به اطرافیان دستور داد به زندان بروند و یوسف را به حضورش بیاورند تا او را محرم اسرار و امین امور خود قرار دهد. یکی از آنها نزد یوسف آمد، و بشارت آزادی را به یوسف (علیه السّلام) داد؛ و او را نزد شاه آورد، شاه مقدم یوسف را مبارک شمرد، او را نزد خود نشاند. از هر دری با او سخن گفت، ولی لحظه به لحظه به درجات مقام علمی یوسف (علیه السّلام) بیشتر پی می برد، تا آن که صد در صد شایستگی او را برای اداره مقام های حسّاس کشور درک کرد و صریحاً به او گفت: «انّک الیوم لدینا مکین امین؛ از امروز به بعد تو در نزد ما مقام و منزلت ارجمندی داری و توفردی امین و درستکار می باشی».
← مقام خدمتگذاری
در این باره که یوسف (علیه السّلام) تا چه وقت مقام خزانه داری را برعهده داشت و آیا به مقام پادشاهی رسید یا نه، و اگر رسید چند سال در این مقام بود، مفسّران و راویان، مطالب مختلف گفته اند. ما در این جا گفتار ابن عباس را در این باره خاطر نشان کرده و سپس سخنان حضرت رضا (علیه السّلام) را که کار و تلاش یوسف (علیه السّلام) را پس از تحویل گرفتن اختیارات کشور مصر بیان می کند به نظر خوانندگان می رسانیم:ابن عباس می گوید: اگر یوسف (علیه السّلام) خودش به پادشاه نمی گفت که مرا خزانه دار قرار بده، پادشاه تمام اختیارات مملکت را همان ساعت به یوسف واگذار می کرد. یوسف (علیه السّلام) پس از بدست گرفتن مقام خزانه داری، یک سال در اطراف شاه بود و به انجام وظیفه خود می پرداخت، آن گاه به درخواست یوسف، پادشاه، امارت و ریاست کشور مصر را به او واگذار کرد. شمشیر مخصوص حکومت را بر پیکر برازنده او حمایل نمود، و او را بر تخت مخصوص حاکمیت که با طلا و درّ و یاقوت تزیین شده بود نشاند. شکوه و نورانیت چشمگیر یوسف (علیه السّلام)، همه چیز را تحت الشعاع قرار داده بود. وقتی که تمام اختیارات کشور به دستش رسید، از تمام اختیارات و امکانات خود به نفع جامعه استفاده کرد و به عدالت و دادگری رفتار نمود، به طوری که محبتش در دل زن و مرد مردم مصر جای گرفت، به گونه ای که به فرموده قرآن: «یتبوّا منها حیث یشاء؛ تا آن چه را که می خواهد از آن اختیارات استفاده کند».
← روایت امام رضا
نقل شده که یوسف (علیه السّلام) در این هفت سال قحطی، غذای سیری نخورد. به او گفتند: با این که خزائن مملکت در دست تو است چرا غذای سیر نمی خوری؟ در پاسخ فرمود: «اخاف ان اشبع فانسی الجیاع؛ می ترسم سیر شوم آن گاه گرسنگان را فراموش کنم».
شاه مصر که به طور کامل به پاکی و علم و درایت یوسف پی برده بود، به او علاقه شدیدی پیدا کرد. به اطرافیان دستور داد به زندان بروند و یوسف را به حضورش بیاورند تا او را محرم اسرار و امین امور خود قرار دهد. یکی از آنها نزد یوسف آمد، و بشارت آزادی را به یوسف (علیه السّلام) داد؛ و او را نزد شاه آورد، شاه مقدم یوسف را مبارک شمرد، او را نزد خود نشاند. از هر دری با او سخن گفت، ولی لحظه به لحظه به درجات مقام علمی یوسف (علیه السّلام) بیشتر پی می برد، تا آن که صد در صد شایستگی او را برای اداره مقام های حسّاس کشور درک کرد و صریحاً به او گفت: «انّک الیوم لدینا مکین امین؛ از امروز به بعد تو در نزد ما مقام و منزلت ارجمندی داری و توفردی امین و درستکار می باشی».
← مقام خدمتگذاری
در این باره که یوسف (علیه السّلام) تا چه وقت مقام خزانه داری را برعهده داشت و آیا به مقام پادشاهی رسید یا نه، و اگر رسید چند سال در این مقام بود، مفسّران و راویان، مطالب مختلف گفته اند. ما در این جا گفتار ابن عباس را در این باره خاطر نشان کرده و سپس سخنان حضرت رضا (علیه السّلام) را که کار و تلاش یوسف (علیه السّلام) را پس از تحویل گرفتن اختیارات کشور مصر بیان می کند به نظر خوانندگان می رسانیم:ابن عباس می گوید: اگر یوسف (علیه السّلام) خودش به پادشاه نمی گفت که مرا خزانه دار قرار بده، پادشاه تمام اختیارات مملکت را همان ساعت به یوسف واگذار می کرد. یوسف (علیه السّلام) پس از بدست گرفتن مقام خزانه داری، یک سال در اطراف شاه بود و به انجام وظیفه خود می پرداخت، آن گاه به درخواست یوسف، پادشاه، امارت و ریاست کشور مصر را به او واگذار کرد. شمشیر مخصوص حکومت را بر پیکر برازنده او حمایل نمود، و او را بر تخت مخصوص حاکمیت که با طلا و درّ و یاقوت تزیین شده بود نشاند. شکوه و نورانیت چشمگیر یوسف (علیه السّلام)، همه چیز را تحت الشعاع قرار داده بود. وقتی که تمام اختیارات کشور به دستش رسید، از تمام اختیارات و امکانات خود به نفع جامعه استفاده کرد و به عدالت و دادگری رفتار نمود، به طوری که محبتش در دل زن و مرد مردم مصر جای گرفت، به گونه ای که به فرموده قرآن: «یتبوّا منها حیث یشاء؛ تا آن چه را که می خواهد از آن اختیارات استفاده کند».
← روایت امام رضا
نقل شده که یوسف (علیه السّلام) در این هفت سال قحطی، غذای سیری نخورد. به او گفتند: با این که خزائن مملکت در دست تو است چرا غذای سیر نمی خوری؟ در پاسخ فرمود: «اخاف ان اشبع فانسی الجیاع؛ می ترسم سیر شوم آن گاه گرسنگان را فراموش کنم».
wikifeqh: خزانه داری_یوسف